سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 91 ، بازدید دیروز: 327 ، کل بازدیدها: 13114571


صفحه نخست      

تنم تابوت غمگینی که جانم رانمیفهمد

بدست علیرضا بابایی در دسته حسین_منزوی تاریخ : 100/7/11 ساعت : 10:49 صبح

شبیه بغض نوزادی که ساعت‌هاست می‌گرید  پر از حرفم کسی اما زبانم را نمی‌فهمد

 

تنم تابوت غمگینی که جانم رانمی‌فهمد

دلِ تنگم حصار استخوانم را نمی‌فهمد

 

شبیه بغض نوزادی که ساعت‌هاست می‌گرید

پر از حرفم کسی اما زبانم را نمی‌فهمد

 

انارم دانه دانه دانه دانه دانه غم دارم

کسی تا نشکنم راز نهانم را نمی‌فهمد

 

دلم تنگ است و می‌گریم،دلم تنگ است و می‌خندم

کسی که نیست دیوانه جهانم را نمی‌فهمد

 

چنان در آتش غم سوخته جانم که می‌دانم

پس ازمرگم کسی نام و نشانم را نمی‌فهمد

 

 

#حسین_منزوی


دیگر اشعار : حسین_منزوی
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن